هم اینک پدیده قاچاق زنان از مرزهای ملی فراتر رفته و ابعاد بینالمللی بهخود گرفته است.
پدیده قاچاق زنان بعد از قاچاق اسلحه و موادمخدر، سومین تجارت پرمنفعت و غیرقانونی جهان به شمار میرود که بهعنوان یکی از جرائم سازمان یافته محسوب میشود. این نوع قاچاق، تجارتی غیرقانونی و نامشروع است که سالانه حدود 12 میلیارد دلار سود دارد. براساس گزارش سازمان بینالمللی کار، ILO ، حضور و فعالیت این قربانیان در کشورهای مقصد، هر سال رقمی بالغ بر 32 میلیارد دلار را در بر میگیرد که نصف این رقم مربوط به کشورهای صنعتی است.
این ستمی است که در برخی از جوامع عصر جدید به زنان تحمیل میشود. این مقاله قصد دارد به مسئله قاچاق زنان و دختران بپردازد.
بعضی از زنان قاچاق شده با اجبار به روسپیگری، توریسم جنسی و ازدواجهای تجاری به کشور مقصد فرستاده میشوند. برخی نیز با پوشش مشاغلی چون کار خانگی، کشاورزی، آرایشگری و پذیرایی در رستورانها و ... به خارج از وطن خود مهاجرت میکنند. درنهایت این زنان به دام باندهای قاچاق میافتند و در پروسه استثمار جنسی قرار میگیرند.
مجمع پارلمانی شورای اروپا در سال 2004 با نگرانی و تأسف اعلام کرد: « امروزه و در قرن 21، هنوز در اروپا بردهداری رایج است. این بردهها اکثرا زن هستند و در مشاغل خصوصی و خانگی به کار گمارده میشوند. آنها ابتدا بهصورت « عروس سفارشی»، از طریق پست الکترونیک وارد این کشورها شدهاند، سپس با هدف استثمار جنسی به کشورهای ثالث قاچاق میشوند.»
به اعتقاد متخصصان، تخمین آمار دقیق قاچاق زنان و دختران بهدلیل زیر زمینی بودن اینگونه فعالیتها، بسیار دشوار است. براساس گزارش سالهای اخیر سازمان بینالمللی کار ، سالانه حدود 2/1 میلیون نفر قربانی باندهای قاچاق زنان و کودکان در داخل و خارج از مرزها هستند.
در اروپای غربی سالانه 500 هزار زن و دختر جوان مورد قاچاق جنسی قرار میگیرند که 60درصد آنها از جنوب آسیا و اروپای شرقی تامین میشوند. زنان قاچاق شده به آمریکا نیز وضعیت فاجعه باری دارند. در این کشور، زنان و دخترانی که قربانی تجارت جنسی هستند، اکثرا با خشونت از طرف مردان نیز روبهرو میشوند.
« مولینا » یکی از قربانیان قاچاق انسان است که پس از مدتی از جهنم استثمار جنسی نجات یافته است. وی نخست با قول کار و خوابگاه مجانی به آمریکا آورده شد. او میگوید:« من با رؤیاهای بسیاری به آمریکا آمدم. اما با آمدن به اینجا همه آنها بر باد رفت و فهمیدم که تا وقتی که اجازه دهم مورد استثمار قرار گیرم، نه تنها مرا انسان نمیدانند، بلکه در نزد آنها از حیوان نیز پستتر هستم.» مولینا میگوید که رئیسش بارها به او گفته بود «هر کاری میخواهی بکن، اما بدان که در این کشور، حقوق سگها از تو بیشتر است.» وی پس از مدتی از چنگال باندهای قاچاق انسان گریخت و خود را نجات داد و هم اکنون صندوقدار یک مغازه است. (شهلایی، فراز «برده داری مدرن در آمریکا»)
دولت آمریکا ورود سالانه 100 هزار زن و دختر از شوروی سابق، 75 هزار نفر از اروپای شرقی و 50 هزار نفر از آفریقا را بهصورت قاچاق به کشور خود تائید کرده است. تعداد افراد قاچاق شده از آمریکای لاتین و کارائیب به آمریکا نیز به 100 هزار نفر در سال میرسد. قربانیان قاچاق زنان، از حدود 50 کشور به ایالات متحده آمریکا قاچاق شدهاند. آمار قاچاق زنان در جنوب شرقی آسیا و آمریکای لاتین نیز سالانه بین 150 تا 225 هزار نفر تخمین زده میشود. اکنون حدود 70 هزار زن برزیلی و تایلندی قاچاق شده بهصورت روسپی در کشورهای اسپانیا و ژاپن قربانی این تجارت کثیف هستند. تنها 8 هزار نفر از آنان از مراقبتهای بهداشتی برخوردارند و اکثریت آنها در نهایت با ابتلا به بیماریهای واگیرداری مانند ایدز و یا بر اثر اعتیاد به موادمخدر از بین میروند. طبق گزارش سازمان جهانی کار، قاچاقچیان در پوشش آژانسهای مسافرتی و شرکتهای صادرات و واردات با سفر به کشورهای مختلف به اهداف خود میرسند.
در شرایطی که جهان ادعای دفاع از حقوق زنان و کودکان را دارد، جنایت در مورد زنان و کودکان، بهصورت گستردهای استمرار یافته است. در گزارش سالانه «جنبش نید» (سازمان فعال در حقوق بشر زنان در کشور فرانسه ) آمده است: «قاچاقچیان این تجارت کثیف برای وادار کردن قربانیان دربند خود، طرحی موسوم به « شکار» را طراحی کردهاند، که در مورد قربانیان مقاوم خود اجرا میکنند. در این طرح زن یا دختر ربوده شده بهمدت 24 ساعت در اتاقی ویژه زندانی میشود و در طی این مدت از طرف 60 الی 70 نفر مورد اذیت و آزار جنسی قرار میگیرد. بعد از اجرای این طرح ضدبشری، قربانی از هرگونه هویت ناموسی و کرامت انسانی و اخلاقیات تهی شده و تبدیل به موجودی فرمانبردار و بیهویت میشود. او هیچگونه پناهگاهی ندارد و چون راه بازگشت به وطن را در مقابل خود مسدود میبیند، چارهای جز فرمانبری ندارد.» (یونس پور، زهرا، دشتی، الناز، ص 2 )
البته قاچاقچیان برای جلوگیری از فرار قربانیان، گذرنامههای آنان را در دست خود نگه میدارند. فرد قربانی هم از ترس قاچاقچیان از یک سو و پلیس و گرفتار شدن در زندان، از سوی دیگر، ناگزیر است دراختیار باندهای قاچاق بماند و به خواستههای آنها تن دهد. البته گاهی نیز پلیس با باندهای قاچاق زنان همکاری میکند و درصورت فرار قربانی، وی را دوباره به قاچاقچیان باز میگرداند.
تجارت زنان برای قاچاقچیان، مانند خرید و فروش ماشین، اسلحه و اجناس دیگر است. این افراد زنان را برای جلب مشتری به نمایش میگذارند و حتی در بعضی از آژانسها، برای تجارت زنان، حراج ماهانه برگزار میکنند. یکی از مسئولان وزارت دادگستری سوئد اظهار داشت: « شگفتآور است که در مدارس درباره اشکال بردگی در قرنها پیش به کودکانمان درس میدهیم، اما این نسخه مدرن هنوز باید با ما باشد.» (رمضان نرگسی، فصلنامه کتاب زنان، ص9 )
زنان قربانی قاچاق به سبب بهرهکشیهای جنسی، نقش زیادی در انتقال ویروس HIV دارند. مطالعات نشان داده است زنانی که در مراکز فساد فعالیت میکنند، به احتمال زیاد در 6 ماه اول فعالیت خود، به ویروس ایدز مبتلا میشوند.
این ویروس در بسیاری از افراد پنهان میماند و تا چندین سال اثرات خطرناک خود را نمایان نمیسازد. لذا اگر این زنان به خانوادههای خود باز گردند، این بیماری را به آنان نیز منتقل میکنند. بنابراین قاچاق زنان، علاوه براینکه یک مورد شاخص از نقض حقوق بشر و زیر پا گذاشتن اصول اولیه اخلاق محسوب میشود، نگرانی عمومی را نیز درمورد سلامت جامعه برمیانگیزد.